یکی از اختلالات گفتاری شایع «اختلال تلفظ در صداهای گفتاری» است به طوریکه كودك نمي تواند آن گونه كه بر اساس سن او انتظار مي رود، تلفظ شمرده و صحيحي را از كلمات ارائه دهد در نتیجه وضوح کلام او کاهش می یابد و دیگران متوجه نمی شوند که چه می گوید.
هر کدام از صداهای گفتاری در سن معینی فراگرفته میشوند. برخی صداها مانند صداهای «ب» و «ت» زودتر و برخی صداها مانند صداهای «س» و «ر» دیرتر یاد گرفته میشوند. بنابراین اگر کودکی در تلفظ صداهای گفتاری مشکل داشته باشد باید حتما و هرچه سریعتر توسط یک گفتاردرمانگر ارزیابی گردد تا مشخص شود آیا عدم توانایی کودک در بیان صداهای گفتاری متناسب با سن وی است و طبیعی تلقی میشود یا خیر.
سادهترین مشکلات تلفظی کودکان همان نوک زبانی صحبت کردن کودکان است. در موارد شدیدتر کودک صدایی را جانشین صدای دیگر میکند. به عنوان مثال به جای کلمه «کیف» می گوید «تیف». یا ممکن است کودک کلا صدایی را از کلمه حذف کند. مثلا به جای کلمه «بستنی» بگوید «بتنی».
شیوع اختلال تلفظ در سنین پیش از مدرسه بیشتر بوده ولی در سنین مدرسه شیوع اختلال تلفظی کاهش مییابد. با این وجود گفتن این جمله از طرف والدین که فرزندم بچه گانه صحبت میکند و وقتی بزرگ شد خودش صداها را یاد میگیرد کاملا اشتباه است. چرا که تاخیر در یادگیری صداها خود زنگ خطری برای مشکلات بعدی کودک است. اول اینکه در بازی با همسالانش، بقیه کودکان متوجه صحبتهای کودک نخواهند شد و در نتیجه ممکن است از بازیها و ارتباطات اجتماعی طرد شود یا مورد تمسخر قرار گیرد. این موضوع سبب کاهش اعتماد به نفس کودک و عدم رشد مهارتهای ارتباطی وی خواهد شد.ثانیا کودکانی که مشکل در تلفظ صداها دارند در برخی مهارتهای دیگر مانند آگاهی واجی و تمیز شنیداری نیز مشکل دارند. این مهارتها، مهارتهای پیش نیاز مهارت خواندن و نوشتن هم هستند. بنابراین وقتی این کودکان وارد مدرسه میشوند در خواندن و نوشتن نیز مشکلاتی را تجربه میکنند. این کودکان ممکن است به عنوان دانش آموز ضعیف قلمداد شوند و والدین به اشتباه با کمک معلم خصوصی یا تمرینهای زیاد خواندن و نوشتن سعی در رفع مشکل کودکشان داشته باشند. درحالی که مشکل اصلی کودک ریشه در جای دیگری دارد. احتمالا از دوران تحصیل خود دانش آموزانی را به یاد میآوریم که به علت نمره نیاوردن در درس دیکته مجبور به گذراندن مجدد پایه تحصیلی خود میشدند در حالی که در سایر دروس نمره قبولی را کسب کرده بودند. آن دانش آموزان مثال متاثرکنندهای از کودکان مبتلا به اختلال خواندن و نوشتن هستند که به علت عدم تشخیص مشکلشان، مسیر درمان مناسبی برایشان طی نشده بود.
برای مشکل تلفظی کودکان علل مختلفی وجود دارد. گاهی علت ایجاد اختلالات تلفظی، وجود بیماریهای زمینهای دیگر نظیر اوتیسم، سندرمهای ژنتیکی مثل سندرم داون، اختلالات عصبی مثل فلج مغزی، مشکلات شنوایی یا عفونت مکرر گوش، مشکلات مانند شکاف کام میباشند. اما در بسیاری از موارد کودک بدون داشتن چنین علتهایی مشکل در تلفظ صداهای گفتاری دارد.
متاسفانه در برخی خانوادهها خود والدین باعث تشویق اختلال تلفظی میشوند. این موضوع زمانی رخ میدهد که کودک کلمهای را اشتباه بیان میکند و اطرافیان این اشتباه را جالب و خوشایند میدانند و با تقلید کردن از کودک و تشویق او به تکرار کلمه باعث باقی ماندن اختلال می گردند. بنابراین صحبت با لحن بچگانه و کلمات اشتباه با کودکان اشتباه رایجی است که بسیاری از والدین انجام میدهند. والدین باید بدانند هنگام صحبت یا شعر خواندن و تعریف داستان برای کودک حتماً کلمات را درست و کامل بیان کنند. چراکه در روند رشد طبیعی، کودک با گوش دادن به الگوهای گفتاری محیط اطراف خود، گفتارش را بازبینی و درصورت وجود خطا آن را اصلاح میکند. بنابراین یکی از وظایف والدین در برابر کودک خود فراهم نمودن الگوی گفتاری صحیح و غنی برای کودکشان است.
برای درمان مشکلات تلفظی کودکان راهکارهای درمانی متفاوتی وجود دارد
که متخصص گفتار درمانی پس از ارزیابی کودکتان روش درمانی متناسب
با مشکل کودک را انتخاب و درمان را آغاز می نماید. نکته مهم در روند
درمان این کودکان، صبر و حوصله والدین و همکاری آنها با گفتاردرمانگر است.